علی اکبر جونمعلی اکبر جونم، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 6 روز سن داره

منو بابا و علی کوچولو

علی اکبرم خوش اومدی به زندگی منو بابایی، هفته 38 گل پسرم بدنیا اومد

سلااااااااااااااااام عزیز قشنگم سلام به همه دوستا و خاله هایی که توو ایم مدت حسابی مارو شرمنده کردن هم جویای احوال ما بودن هم بخاطر ورود شما تبریک گفتن. چون زیاد وقت نوشتن ندارم خیلی خلاصه میگم: 1دی بود که منو بابایی رفتیم پیش خانوم دکتر که نامه بیمارستان رو به ما واسه 8 دی بده اینم بگم که من خواستم مریض خصوصی بشم که بتونم سزارین بشم بعد از ظهر همون روزم یه دردایی به سراغم اومده بود رفتیم هزینه رو پرداخت کردیم و نامه رو گرفتیم شبش هم سردرد بدی گرفتمو تا صبح نخوابیدم ، صبح که شد بابایی گفت بریم دکتر تا سردردت خوب بشه یک ماهی بود که ما دیگه خونه خودمون بودیم و عزیز (مامان مامان) پیش ما بود که اون روز میشد 2 دی مصادف با اربعین ...
30 دی 1392