بدون عنوان
بدون عنوان
بدون عنوان
بدون عنوان
بدون عنوان
بدون عنوان
علی اکبرم خوش اومدی به زندگی منو بابایی، هفته 38 گل پسرم بدنیا اومد
سلااااااااااااااااام عزیز قشنگم سلام به همه دوستا و خاله هایی که توو ایم مدت حسابی مارو شرمنده کردن هم جویای احوال ما بودن هم بخاطر ورود شما تبریک گفتن. چون زیاد وقت نوشتن ندارم خیلی خلاصه میگم: 1دی بود که منو بابایی رفتیم پیش خانوم دکتر که نامه بیمارستان رو به ما واسه 8 دی بده اینم بگم که من خواستم مریض خصوصی بشم که بتونم سزارین بشم بعد از ظهر همون روزم یه دردایی به سراغم اومده بود رفتیم هزینه رو پرداخت کردیم و نامه رو گرفتیم شبش هم سردرد بدی گرفتمو تا صبح نخوابیدم ، صبح که شد بابایی گفت بریم دکتر تا سردردت خوب بشه یک ماهی بود که ما دیگه خونه خودمون بودیم و عزیز (مامان مامان) پیش ما بود که اون روز میشد 2 دی مصادف با اربعین ...
نویسنده :
فرزانه مامان علی اکبر
21:59